وبلاگ طلسم شده ی من

همیشه به این افتخار میکردم که آدم استرسی نیستم و شجاعم و خلاصه بیدی نیستم که به این بادها بلرزم. حالا میبینم استرس به لرزیدن صدا یا لرزیدن دست یا تنگی نفس نیست. وقتی درس رو توی خونه بلند بلند میگم مثل بلبل حرف میزنم ولی سرکلاس هیچی سر زبونم نمیاد. یجورایی انقدر در مقابل استرس نگرفتن کله شقی کردم که وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

Some songs hurt so bad. Like, I have too many memories with them so I can't listen to them casually. Well, good thing I quit music. I erased almost two third of what I had and now I pay a visit every now and then. I mean when I have to do something I hate and I need to distract myself to some extent وبلاگ طلسم شده ی من...

امروز نقاشی خونه تموم میشه. فردا میرم توی کابینت هارو دستمال میکشم و اگه گچ سوسک کش گیرم بیاد دور دیوارها رو گچ میکشم. بعد آینه و قرآن میبرم و منتظر میشم چهارشنبه مامانم اینا بیان :) دارم اتاقمو مرتب میکنم. اسباب ها که بیان منم از اتاق مادربزرگم اسباب کشی میکنم و میرم واحد خودمون.همزمان دارم SAO: Or وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

الان که چند روز ازش گذشته راحت تر میتونم در موردش بنویسم. همه دانشجو بودن. سه چهار نفر سنشون خیلی از من بیشتر بود. دو نفر دبیرستانی بودن. کلاس رو با معرفی و بعد تعریف خود داستان شروع کردم ولی کنترلش از دستم خارج شد. عصبی شده بودم. وسط توضیحام از اصطلاحی استفاده کردم که معنی دقیقش رو نمیدونستم و بعدا وبلاگ طلسم شده ی من...

Something's seriously wrong with our Profs.

I just checked my grades. 18. 19. 20.

What da hell...?!

Do they correct our exam papers or what...?

I left some of the questions EMPTY.

WHYYYY

‎(ﾉಥ益ಥ）ﾉ ┻━┻ ...

وبلاگ طلسم شده ی من...

تماس گرفتن و گفتن تعداد هنرجوها 8 تا 10 نفره. فردا جلسه ی اوله. یه خرده میترسم... نمیتونم با هیچکس حرف بزنم. الان باید برم "مردی در تاریکی" پل استر رو از دنیای خرد بگیرم و برای کتابخونه ی رئیسی یه نگاهی بهش بندازم. نمیتونم تمرکز کنم... دوتا کار کلاسی کتبی و یه ترجمه م مونده. باید برم کتابخونه ی شاهچراغ و کتابخونه ی میرزا یه خورجین کتاب پس بدم. خلاصه نویسی و فهرست نویسی مرکز مطالعات...

...

حق دارید. ازم بپرسید چرا به جای انجام دادنشون اینجا لیستشون میکنم!!

...

وبلاگ طلسم شده ی من...

چهارشنبه ساعت ده تا دوازده اولین ضبط کتاب صوتیم رو انجام میدم. مردی در تاریکی، پل استر. برای بخش نابینایان کتابخونه ی رئیسی. هفته ی پیش به پیشنهاد استادم یه سر زدم و تست  صدا ازم گرفتن و بهم پیشنهاد همکاری دادن. داوطلبانه و بی دستمزده ولی خیلی لذت بخشه. از اونجایی که هنوووووز نمیتونم ورزش کنم و لپ ت وبلاگ طلسم شده ی من...

ژاپنی ها هندونه رو با نمک میخورن. یعنی قشنگ میشینن هندونه رو برش میزنن بر میدارن نمک میزنن گاز میزنن میخورن. آیا چیز غیرعادی ایه؟ بلی! آیا مزه ش غیرعادیه؟ اصلاً :)))) چند وقت پیش با تشویق مامانم یه برش هندونه برداشتم بهش نمک زدم خوردم. دیدم مزه ش به شکل باورنکردنی ای آشناست! بعد یه خرده که فکر کردم دیدم هاااااااااا مزه ی نون پنیر هندونه میده!!! ژاپنی ها میونبر زدن از نمک به نون پنیر هندونه رسیدن :)))) یه بار امتحان کنید! XD وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کد هدایت به بالا


وبلاگ طلسم شده ی من...

الان که داشتم شیر میخورم (و میخورم) و فکر میکردم شیر لذیذترین و خوشمزه ترین نوشیدنی دنیاست، یادم افتاد بیشترین خوراکی که ماه رمضون مصرف کردم شیر بوده :)) بخاطر همین فطریه که میخواستیم بدیم خاله م گفت باید با شیر حساب کنی! XD

شما اهل چی هستین؟ دیدین میگن فلانی پلوییه، فلانی آش و آبگوشتیه؟ اینم یه بخش مهم از هویت آدمه!

وبلاگ طلسم شده ی من...

از اینکه بمیرم و خیلی چیزا رو "نگفته" و "ننوشته" باشم... نمیترسم... ولی افسوس میخورم. چون وقتی آدم بمیره کسی پشت سرش نمیگه میخواسته چیکار کنه و چه آرزوهای بلند بالایی داشته. آدم لحظه ی مرگش برای آدم های دیگه و دنیایی که توش بوده تموم میشه. و وقتی تموم میشه همون چیزیه که تا اون موقع بوده. نه چیزی که بعداً میخواسته باشه. وبلاگ طلسم شده ی من...

کلاس مبانی داستان به حد نصاب نرسیده بود. خیالم راحت شد :)) الان عضو تیم مدرسان بدون کلاس حوزه هنری هستم :)) جمع خوبی بود ولی در مورد مدرس های باتجربه تر داستان حس خوبی ندارم. یکیشون از اون هاست که داستاناش از شدت نماد و پست مدرن و فلان ادبی داره سرریز میکنه. یکیشون هم نویسنده رمان کودکه و به نظر اوک وبلاگ طلسم شده ی من...

تصمیم گرفتم برای دکترا فلسفه تعلیم و تربیت بخونم. اما نمیدونم کی. کجا. چجوری. فقط میدونم اگه بازم بخوام ادبیات بخونم خودمو دار میزنم. خستگی و همه ی چیزا به کنار... مشکل جدی که با دکترا دارم اینه که نمیتونم خودمو وقف درس کنم و توی دکترا "باید" این کارو بکنم. نمیتونم، از باب نخواستن نیست. البته شایدم وبلاگ طلسم شده ی من...

حالا که تابستونه و (الکی مثلاً) بیکار و آزادم، چی بهتر از فیلم دیدن؟ پیش به سوی Summer Wars! مای لاولی سامر وارزززز!!!

بعدش تمام انیمیشن های استودیو Chizu رو دوره میکنم. غیر از یکیشون...  (اسمایلی آه برآمده از جگر سوخته)

وبلاگ طلسم شده ی من...

در کمال ناباوری به اطلاع می رساند به علت تشکیل شدن کلاس مبانی داستان اینجانب قرار است جان به جان آفرین تسلیم کند :((((((( خدایااااااااا من آماده نیییستمممم هفته ی پیش توی جلسه مدرسین گفتن به حد نصاب نرسیده! خیالم راحت شده بود!!! همین نیم ساعت پیش آخرین امتحانم رو دادم داشتم میرفتم به مناسبت تموم شدن وبلاگ طلسم شده ی من...